بسّم الله الرَّحمن الرحيم
دكتور طالب عبدالجبار “الدغیم” مقالهی(نظری) را تحت عنوان: دکتور علی محمد “الصلابی” تألیفات و مقالات خویش را چگونه مینویسد!؟ « از نقطه نظر تجربه» به تحریر در آورده است.
نویسنده: دکتور طالب عبدالجبار”الدغیم”
مترجم: بشری “حفیظ”
هر از چندگاهی پرسشها و نقدهای در رابطه به روش کتابت و نگارش، کتابها و مقالات دکتور علی الصلابی، چه در بخش تفسیر، داستانهای قرآن و یا در مورد تاریخ اسلام مطرح میشود.
حتی بعضی اوقات، اتهامات علیه شخصیت ایشان بطور صریح و واضح از طریق صفحات اجتماعی، بدون تحقیق و بررسی وارد شده که سبب بر افروختن جنجالها و بحثهای رسانهای و بعضی شایعهپراگنیها میشود. این انتقادات اکثراً مبنی بر اینست تا صداقت و اعتبار علمی “علی محمد الصلابی” را زیر سوال ببرند. درحالیکه یکی از این منتقدین میپرسد: که دکتور علی الصلابی چگونه موفق به نشر وپخش این همه حجم بزرگ از مقالات و تألیفات میشود!؟
دیگری در ادامه میگوید: در حقیقت تألیفات او در تاریخ اسلام شبیه به چوب شکنی است که چوبها را هنگام شب جمعآوری میکند، مردم عرب اصطلاح «حاطب الیل» را بر شخصی اطلاق میکنند، که بدون تحقیق مسایل علمی را بیان میکنند، مانند کسیکه حق و ناحق، درست و غلط را با هم درآمیخته و بدون بحث و بررسی اظهار نظر کند». یعنی اینکه این شخصیت بین مفید و غیر مفید تفاوتی قایل نمیشود.
در عین زمان عدهی دیگری از مردم بر مستند نبودن دقیق مقالات و نشریات او اعتراض کرده تا تعهد و صداقت علمی ایشان را به چالش بکشند.
به همین منوال برخی دیگری، انتقاداتی را علیه نقول قولهایش بر عدم اجازه و استناد دقیق از نویسندهگان و منابع معاصر، مطرح کرده اند.
با وجوداینکه دکتور صلابی به مراتب، به این پرسشها در نشریات، مصاحبههای رسانهای و جلسات با برخی محققین و علاقهمندان، تألیفات و نوشتههای خویش بطور واضح بیان داشته است.
بادرنظرداشت این حالات بهتر دانستم تا بطور منصفانه نظریات خویش را در رابطه به آثار و نوشتههای دکتور علی الصلابی به اشتراک بگذارم، خصوصاً اینکه حدود بیشتر از شش سال است که من با ایشان کار کرده و همکاری داشتیم.
در این مدت کارکردها و آثار اورا بطور دقیق مورد بررسی قرار داده و بر برخی از آنها اضافات هم داشتم که این آثار بالغ بر بیشتر از ۱۵ کتاب میرسید.
بنابراین، برمبنای این تجارب و سوالات مطرح شده مرا واداشت تا دیدگاه خویش به شرح ذیل ارائه دهم:
اول: در حقيقت روش نگارش دكتور على محمد الصلابي در تأليفات او در طى سه دههی گذشته تغییر نکرده است؛ چه در شیوهی جمع آوری مطالب علمی و یا مستندسازی آنها وچه استنادات مکرر منابع اصلی و چه در نوشتههای مدرن(معتبر)…
او تلاش میکند تا اطلاعات و شواهد را برای تأیید و حمایت از نظریات و استدلالهای خود گردآوری کند، و گاهی اوقات برای نوشتن یک کتاب خود حتی بیش از ۱۵۰ منبع استفاده میکند؛ طوری که در کتاب "الدولة الحديثة المسلمة" (200 مصدر ومأخذ)، وكتاب مشهوراش "السيرة النبوية" (359 منبع ومأخذ)، وكتاب "الأنبياء الملوك (عليهم السلام) وهيكل سليمان المزعوم" (228 منبع ومأخذ)، و در كتاب "لوط (عليه السلام)" از (188 منبع ومأخذ)، در كتاب"هود (عليه السلام)" (177 منبع ومأخذ)، در كتاب "صلاح الدين الأيوبي" (215 منبع و مأخذ)، و این نمونههای از مصادر بودند که همهی آن فقط به این عدد منحصر نمیشود…
به همين ترتيب مثالهای زیادی دیگری نیز در کتاب های دکتور علی الصلابی وجود دارد، طوری در یک فصل، و یا دریک مبحث کامل یک کتاب که تعداد صفحات آن بیشتر ۵۰ صفحه نمیباشد؛ حدود ۵۰ منبع و مأخذ را میتوان ملاحظه کرد. احیاناً حتی دریک بحث علمی کوچک و یا یک مقالهی که بیش از ۵ الی ۱۵ صفحه نمیباشد:؛ در حدود ۲۰ منبع بسنده میکند و اين در حالیست که این همه موارد با ذکر و یا اشارهی صریح به صاحب منبع، سند دقیق سال، انتشارات و شماره تعداد چاپ شده ها، انجام مىشود.
دكتور علي الصلابي در نگارش تأليفاتاش به یک منبع اكتفا نمىکند بلکه تمام مطالب علمی کتابهایش گرفته شده از مجموعهای از مصادر ومنابع وسیع است که نمیتوان به همهی مؤلفین ونویسندهگان که مطالب از آن اخذ شده و چگونه اخذ شده؛ اشاره کرد.
به همين منوال روش او درين موارد همانند هر محقق و نويسندهی است كه از آثار، افکار و اندیشههای نویسندهها، محققین و دانشمندانی که قبل از او بودند، مستفید شده و مطالب را نقل قول کرده و یا گاهی اوقات هم با اندکی تغییرات بر آن چیزی میافزاید. که این عادت/ روش اکثریت نویسندهگان در هر بُرهای زمانی و مکانی میباشد؛ که دکتور علي الصلابي درمیان آنها شخصیت مبتکر و مبدع نيست.
دوم: از طريق ارتباط نزديكام با دکتور علي الصلابي و دسترسی مستقیم من با پیش نویس کتابهای اصلی او، مدت زمانی زیادی را در پیگری، تدقیق و بررسی روش نگارش کتابهایش گذراندم… که با نظارت بر بررسی، ویرایش و نوشتن اکثریت کتابهایش؛ به وضوح متوجه شدم که ایشان با وجود مشغلههایشان با مسایل اتحادیهی علمای جهان اسلام و تلاشهای اصلاحی در امور سیاسی و اجتماعی در کشور لیبیا؛ بازهم یک نوع برنامهی طرحریزی شده و منظم را در كارهایش دنبال میکند.
همچنان برنامهریزی خویش را در قسمت تألیف کتابها بر یک سلسله مراحل بنا کرده است که: از خرید کتابها از نمایشگاهها، مؤسسات انتشاراتی و ویب سایتها آغاز شده بعداً به مرحلهی ترتیب کتابها، شمارش آنها، سپس تحلیل و بررسی و خواندن آنچه از آنها مفید واقع میشود، بعد از آن خلاصهسازی بسیاری از ایدهها و نظریات موجود در کتاب، منتقل میشود؛ که این پروسه حدود بیش دو الی سه ماه مسلسل ادامه پیدا میکند. بعداً به نوشتن اولين پيشنویس با دستخط خویش و با قلم آبی رنگ بالای ورق کاک( ضخیم) آغاز به کار میکند که این پروسه نیز چندین ماه اضافی دوام پیدا کرده تا اولین پیشنویس از قید قلم خارج شود، سپس به کمپیوتر منتقل شده تا مراحل تایپ کردن، بررسی لغوی و علمی کتاب انجام شود، بعداً با فرستادن یک نسخهی آن برای بعضی اهل تخصص و شخصیتهای علمی اين ملاحظات، ارزيابیها و برخی اصلاحات بر اساس نظریات ایشان خاتمه پیدا میکند.
این مرحله نیز با نوشتن مقدمهی برای کتاباش از توسط يك تن از
متفکرین و یا دانشمندان متخصص/ برجسته، اختتام بخشيده و در نهايت به مؤسسه انتشاراتى منتقل میشود که آنرا بطور دقیق مورد بررسی نوشتاری و ویراستاری قرار میدهد.
در نتیجه: قبل از چاپ، انتقالات و توزیع آن ، دکتور علی الصلابی نظر شخصی خویش بر آن ارائه کرده، سپس برای مردم به نشر سپرده میشود.
سوم: ازجمله تجاربى كه با دكتور علي محمد الصلابي داشتم، يكى هم شركت در یکی از جلسات با کار کردن شدید و بدون وقفه…. که
جهت ارائه كردن دیدگاه اولی ویا طرزالعمل ابتدائی و آغاز به تألیف پروژهی مشترک ما، همانا “ دایرة المعارف تاریخ عباسی” بود، كه اين كار شامل بحث، تحقيق و مطالعه در مهمترین منابع و مأخذهای تاریخی، سیاسی، فقهی، نظامی و دیپلوماتیک آن زمان بود؛ با ایشان در جریان چندین جلسات، بحث و گفتگوهای داشتم که بیش از سه ماه ادامه پیدا کرد.
دراین مدتیکه با او سپری شد، بعضی چیزهای را در شأن او دیدم، در علما، نویسندهگان و تاریخنویسان دیگری که با آنها معرفت دارم، ندیده بودم، همانند صبر و حوصلهمندی، پرهيزگارى، فروتنى، بردبارى، قدردانىاش، شنوندهی نیک وغیره… به همین منوال جلسات طويل مدت كه از آن خسته نمیشود، جز در اوقات نمازهای فرض و گرفتن یک استراحت كوتاه كه در جريان آن قهوهی عربی با خرما صرف میکردیم؛ آنرا قطع نمیکرد. در خلال این مدت مهمترین مراحل تاریخ عباسی را تحلیل و بررسی کرده، و مطالعاتی در مورد آن از مشهورترين و منابع تاریخی همانند: کتاب ابن کثیر “ البدایة و النهایة” کتاب “سیر أعلام النبلاء و تاریخ الإسلام”، از امام ذهبی، علاوه بر آن ديدن و خواندن منابع متنوع، و بسيارى از تحقيقات علمى و پايان نامههای تحصیلی قدیمی از کتابخانه علمی و بزرگ استانبول، تجربهی من با شخصيت ايشان بسيار مفید، دلچسپ، لذتبخش و عالى بود.
چهارم: موردی دیگری را که در روش نوشتاری دکتور علي محمد الصلابي ملاحظه کردم این بود که: ایشان منابع كه در تأليفات خويش به آن تكيه كرده بود؛ بدون اينكه حتى يك پراگراف و یا یک جملهی بدون داشتن سند را به خود نسبت دهد، آنرا مجدداً مستند سازی میکرد، مگر اینکه آن فقره دستخط خود ایشان میبود، این همه موارد از اصول نظریات و تصورات او و یا هم بیان دیدگاهاش در بارهی مسئلهی بود؛ که در نوشتهها، مقالات و نشرياتى كه از طريق صفحات او در شبكههای اجتماعی و ویبسایتها به نشر میرسد، صدق میکند…
همچنان لازم به ذکر است که بعضی از صفحات و ویب سایتها، فهرست منابع را که در پایان مقالهی مذکور درج میباشد، آنرا حذف میکنند، زيرا آنها آنرا جز از قوانین نشریات خویش میدانند و فقد تعداد معین از کلمات و نوشتهها را برای مقالات و پُستها شرط گذاری کردهاند، طوری حالا در: سایتهای “مدونة العرب، مدونات الجزیره، روزنامه العرب و عربي ٢١ و مجله مجتمع الكويتية و غيره….
چون آنها در واقع این نوشتهها را منعکس کنندهی یک نظریه و یا هم رساندن یک پیام مشخص پنداشته و منابع آنرا لازم به ذکر نمیدانند.
پنجم: دکتور علي محمد “الصلابي” کتابهای خویش را بیهوده جهت ازدیاد عناوین کتابها و یا فخر فروشی به آنها، تألیف نمیکند، بلکه آن مرد کتابهای خویش را به اساس مقتضیات و ضرورتهای أمت و قضایای آن نشر میکند.
زمانیکه ایشان حالت شکست و ناامیدی را در دههی نود قرن گذشته و آغاز قرن هزار سوم، در وجود امت مشاهده کرد؛ که این حالت مصادف بود با جنگ افغانستان سال( ۲۰۰۱م) و اشغال کشور عراق سال (۲۰۰۳م) و حملات صهیونیستها بالای فلسطین… با یک سلسله کتابهای از تاریخ اسلام اعلام موجودیت کرد. که این سلسله از سیرت پیامبر -صلی الله علیه و سلم- آغاز، و مروری بر تاریخ خلفای راشدین، أمویها، سلجوقیها، زنکیها، صلاح الدین ایوبی و عثمانیها ادامه پیدا کرد، هنگامیکه پروژه ویا اعمال اهل باطل که جامعهی مسلمهی مارا به فساد کشانده بود شدت گرفت، او با یک تعداد از کتابها مانند: فقه النصر والتمیکن، فقه القدوم علی الله، کفاح الشعب الجرائري، الحرکة السنوسیة، سنة الله في الأخذ بالأسباب، در صحنه ظاهر شد. او مبارزهی مردم لیبیا در برابر رهایی از ظلم و بی عدالتی و اهمیت اصلاح نهادهای دولتی و اجتماعی پس از سال (۲۰۱۱م) را فراموش نکرد. در آن زمان با کتاباش بنام” العدالة و المصالحة الوطنية؛ ضرورة دينية و إنسانية"، و كتاب ديگرش بنام" المشروع الوطني للسلام و المصالحة" در صحنه خارج شد. او همچنان كتابهای را در مورد گرد هم آوردن و یا جمع بین مذاهب و اصلاح بین جنبشهای اسلامی نوشت که در کتاب، “ الإباضیة مدرسة إسلامیة بعیدة عن الخوارج” در مورد آن وضاحت داده است.
به همین منوال خلای آشکار در کتابخانه اسلامی در قسمت داستانهای انبیا -علیهم السلام- (در روشنایی منهج قرآنی) به وضوح قابل مشاهده بود.
بر همین اساس دائرة المعارف بزرگ خویش را بنام “ نشأة الحضارة الإنسانية و قادتها العِظام" منتشر كرد تا يك نوع كتاب نافع براى خواندن بر اساس يك روش منظم و توضيحي باشد، كه تأليف آن سالهای متمادی را در برگرفت تا اینکه آنرا به پایه اکمال رساند.
در جنگ مردم فلسطین، مسلمانان بشریت آزاده خواه بر ضد تجاوزگران صهيونيستي، و اعتماد شان بر دروغها و تهمتهای تاریخی در اشغال فلسطین و مسجد اقصی، كتابى ديگرى را بنام " الأنبياء الملوك( عليهم السلام) و قصة الهيكل المزعوم" نشر كرد، كه در آن با دلائل قطعي دروغها و تهمتهای شان را برملا ساخت.
همچنين با افزايش فساد اخلاقی و همجنسگرايی در جهان، کتاباش را تحت عنوان” لوط -علیه السلام- و دعوت ایشان در مبارزه با فساد و همجنسگرایی و مجازات ستمگران” به نشر سپرد.
ششم: در حقیقت اسلوب و یا روش اکثریت از اهل علم، راویان و تاریخ نویسان قدیم و معاصر بر ( كتابت تاريخي نقلى ) و يا هم( روش انتقالي) متكى بودند، كه اين روش نزد تعدادى از علما، دانشمندان اسلامى شناخته شده است كه آنها بر انتقال معلومات از منابع سابقه بدون ایجاد تغییر و تجزیه حریص و مشتاق بودند. و از جمله مشهورترین مفسرین و مؤرخین که این روش و اسلوب را تعقیب میکردند، الله متعال آنها را مشمول رحمت خویش قرارشان دهد، امام طبری در سالهای( ۲۲۴-۳۱۰هـ) مصادف با سال( ۸۳۹-۹۲۳م) که به کتاب خود تحت عنوان” تاریخ الرسل و الملوک” شهرت یافته بود، او روایات را طوریکه از منابع مختلف دریافت میکرد، نقل میکرد. به همین ترتیب أبو الفرج عبدالرحمن بن الجوزی بین سالهای( ۵۱۰-۵۹۷هـ) مصادف است با سالهای( ۱۱۱۶-۱۲۰۱م) که در نگارش كتابهای خود مانند: کتاب “المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم”_ اتکا بر انتقال تحت اللفظی و یا حرف به حرف( بدون کمی و زیادت) از منابع سابقه داشت.
همچنان، علامه ابن کثیر دمشقی بین سالهای( ۷۰۱-۷۷۴هـ) مصادف با سالهای( ۱۳۰۱-۱۳۷۳م) در دائرة المعارف تاریخی خویش بنام” البداية و النهاية" احداث و وقایع زیادی را طوری در منابع سابقه آمده، نقل کرده است.
برعلاوه اینها، امام جلال الدین سیوطی آنچه نوشته بین سالهای( ۸۴۹-۹۱۱هـ) مصادف است با سالهای ( ۱۴۴۵-۱۵۰۵م)، او از جملهی برجستهترین علمای اسلامى و دانشمند عصر خويش بود، طورىکه او تعدادی کثیری از کتابها را در بخش تاریخ، تفسیر، حدیث و فقه تألیف کرده است. و در حصه تاریخ، به روش نقل حرفی( لفظی) مصادر اتکا کرده است، قسمیکه در کتاب( تاریخ الخلفاء) در قسمت جمعآوری معلومات از منابع قدیم به حفظ متون همانطوری که ذکر شده بود، بدون اضافه سازی و تحلیل شخصی خودش مگر به بعضی نکتهها، اهتمام میورزید.
امام سیوطی به مستندسازی اطلاعات نقل شده از پیشینیان، با ذکر نام مورخان و منابعیکه بر آن ها تکیه میکرد اهتمام بالغ میکرد، تا جای که باعث شد آثار او برای کسانی که مایل به جستجوی منشأ اطلاعات هستند، منابع قابل اعتمادی در نظر گرفته شوند.
در میان مورخان و متفکران مسلمان معاصر که به نقل لفظی
در نوشتههای خود تکیه کرده اند، متفکر سیاسی و مورخ سوری، دکتور مصطفی بن حسنی السباعی (1333 - 1384 هـ) او یک تن از
متفکرین است که در زمینهی تاریخ اسلام نوشته است، چنانکه در نوشته های خود به نقل از منابع قدیم با اندکی تفسیر و تحلیل تکیه کرده است.
در میان مورخان معاصری که از این روش پیروی کردند، مؤرخ اسلامی مشهور مصری دکتور محمود محمد شاکر (1327 - 1418 ق / 1909 - 1997 م) که در نوشتههای خود بر منابع تقلیدی اسلامی تکیه کرده و متون را همانطوری که هست با بیان اسلوب تاریخی و بدون زیادت و دخالت بسیار حفظ کرده است. علاوه بر او، مورخ و متفکر مشهور اسلامی هندی دکتور محمد حمیدالله (1326 - 1423 ق / 1908 - 2002 م) که روش او را نیز در نوشتههای او درباره تاریخ اسلام میبینیم، جایی که او تحلیلهای خود را غالباً با تکیه بر انتقال متون از منابع تقليدي میباشد. نمونهای از آن کتاب «مجموعة من الوثائق السياسية للعهد النبوي والخلافة الراشدة» اوست که در آن نامهها و اسناد سیاسی را جمعآوری کرده است که در آن دوره میتوانست به آنها دسترسی پیدا کند.
در مورد روش که بر انتقال حرفی(لفظی) در دنیای غرب متکی است، گاهی اوقات به عنوان «نقد متن» یا «ویرایش متن» شناخته میشود معمولاً با برخی نظرات انتقادی همراه است، بنابراین یک انتقال لفظی کامل محسوب نمی شود. از نمونههایی از مورخان غربی میتوان به بندیکت اندرسون (1936-2015 میلادی) در اثر معروف خود «جامعههای خیالی» از منابع مختلف تاریخی، از جمله متون ادبی و رسانهای، به شیوهای نزدیک به انتقال لفظی استفاده کرده و در عین حال تحلیل و انتقاد عمیقی از برخی از آنها ارائه کرد.
در واقع، روش دکتور علی محمد الصلابی در اخذ گرفتن مطالب از منابع و مآخذ و نگارش کتابهایش، مشابه آن چیزی است که اشاره کردم، این شخصیت از اجتهاد كردن در تغيير متون نقل شده بسيار محتاط است و رغبتی به اجتهاد زیاد در تحلیل و نقد اندیشههای کتابهایش ندارد، بلکه روش علمی را برای مجموعهی وسیعی از منابع و مآخذ اتخاذ میکند ، ایشان هرآن چیزی که خوانده و یا به آن آگاهی دارد و یا آنچه را که از آراء، نظریات و نوشتههای مفسرین و محققین به آن قناعت حاصل کرده است نقل قول میکند. وی همچنین در خلال نوشتن کتاهایش و در هرفصتی پیش آمده از متن قرآنی استناد میکند، زیرا قرآن کریم را از اولیترین و صادقترین منبع در بیان داستانها و تاریخ بشریت چه در گذشته، حال و آینده میپندارد. به همین لحاظ دکتور علی الصلابی میگوید: «کسیکه تاریخ اسلام را مینویسد، برای رسیدن به حقایق تاریخی، باید پیشینهی شرعی و نیکی داشته باشد».
هفتم: در جریان تحقیقاتام برخی از مقالات و نشریات منسوب به دکتور علي الصلابي را بدون ذکر نام و یا اشارهی به ایشان یافتم؛ که برخی از آنها جعلى و غير موثق بودند، و گاهىاوقات بعضى از معلومات و متون نشره شده و یا نظریات برگرفته از از تألیفات و مقالات ایشان و یا هم از فیدیوهای ضبط شدهی دکتور علي الصلابی را دریافت میکنیم كه در صفحات اجتماعى بشكل ناقص و نيمه تمام، جهت اهداف و مقاصد شخصی و سیاسی به نشر رسيده است
به زعم اغلب ارتباط به بحران کشور لیبیا دارد….
هشتم: بسيارى از علما، دانشآموزان مدارس و پوهنتونهای جهان اسلام با تألیفات و برنامههای دکتور علي محمد الصلابي آموزش و پرورش یافتند، و از آن در تحقیقات، پایاننامههای تحصیلی، درسها و کنفرانسهای خویش بهرهمند شده و روش و اسلوب، ترکیز و روندکاری ایشان را مورد مطالعه قرار داده اند.
همچنان هیچ کسی مخالف این نیست که کتابهای ایشان یکی از پرفروشترین کتابها از نظر چاپ و نشر در عصر امروزی بشمار میرود، که کتاب “السیرة النبویة” ایشان یکی از مشهورترین کتابهای است که در مورد سیرت و مسیر دعوت آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- به بحث پرداخته است. طوریکه کتاب “ المسیح عیسی بن مریم( علیه السلام) را به اکثریت زبانهای زندهی دنیا که در رأس آن زبانهای: فرانسوی، انگلیسی، اسپانیوی، ایتالیوی، روسی و آلمانی قرار دارد؛ تألیف و ترجمه کرد؛ که از محتوای آن مسلمانها و غیر مسلمان، استفاده اعظمی را کردند.
نهم: در میان نوشتهها و آثار دکتور علي محمد الصلابی، کدام مطلب و نکتهی که اشاره بر اینکه اهداف و مقاصد او از این کارها، تلاش برای شهرت طلبی ویا بدست آوردن منافع مالی و یا حتی بیشتر شدن تولیدات آن باشد، پیدا نکردم.
حتی این شخصیت در مقابل چاپ کتابهایش از نهادها و مؤسسات انتشاراتی هیچ نوع مفاد مادی را کسب نمیکند، با وجود اینکه بارها برایش پیشنهاد شده است اما بازهم آنرا رد میکند. بلکه برعکس، صلاحیت چاپ و نشر آنرا برای هر آن کسیکه خواستار آن باشد، داده است که این امر سبب چاپ و نشر بیش از هزاران نسخهی از تألیفاتاش شده و به بیش از بیست زبان زندهی دنیا ترجمه شده است.
رضايت الله متعال و انتظار كسب اجر وپاداش و قبولى از درگاه او تعالى، انگيزهیاست که همیشه اورا همراهی میکند. ايشان هميشه اهداف خويش را در راه تقويت بخشيدن دين اسلام، مقابله با افكار نادرست و انحرافى و گردهم آوردن نیرویهای امت در مبارزه با اهل باطل، خلاصه کرده و آنرا تکرار میکند. بر علاوه آن کتابخانهی تاریخی جامع و اسلامی را برای نسل امروز و فردا فراهم ساخته است.
دهم: صفت کمال خاص برای الله متعال است و هيچ فردی از بشر معصوم از گناه نيست، زيرا هر عمل انسانى دارای نواقص و كاستىها است، و فقد و فقد آن ذات الله سبحانه و تعالی از خطاء پاک و منزه است. از آنجایی که اعمال و کردار انسانها از خطا و نقص خالی نیست؛ با وجود آن هم از در معرض نقد و تحلیل قرار میگیرد…
بنابراین، تألیفات دکتور علی الصلابی در زمینههای تاریخ، عقیده، تفسیر قرآنی و اندیشههای سیاسی و اسلامی که به بیش از هشتاد اثر میرسد، ازین واقعیت مصون و بعید نیست، ممکن دارای نواقص و کاستیهای باشد. طبیعی است که گاهی اوقات در نوشتههای ایشان بعضی خلاهای مثل: دور شدن از موضوع اصلی و یا انحراف در تحقیق( از موضوعی اصلی خارج شدن و به موضوعی دیگر پرداختن)
و نقل قولهای مبهمیکه نیاز به توضیح بیشتر دارد، وجود دارد.
علاوه بر برخی اشتباهات لغوی ویا الفاظ و عبارات که ممکن قبل از بررسی و ویرايش در پيشنویسهای اولی، ضعیف بهنظر برسد.
با وجود اين همه، دكتور على محمد الصلابي در جمع كردن ميان سبك و يا روش اسلامى تقليدى( قديمى) و روش مدرن اكاديمى و نوشتن تاريخ اسلام به عنوان يك شخصيت و قدرت توانا و برجسته ظاهر شد.
و به صفت دعوتگر و نویسنده، با تمام وجود در کارهایش تلاش نموده و در آن با متخصصین و افراد با تجربه مشوره کرده، انتقاد سالم را به آغوش باز پذيرفته و در صورت بوجود آمدن اشتباهی، درپی اصلاح آن به زودترین فرصت تلاش میکند.
یازدهم: اين گواهى براى الله و تاريخ است كه بر اساس تجربهی شخصى و طولانى كه در خلال آن يك مدت زمانى را از نزديك با دكتور علي محمد الصلابي گذشتاندم.
در این مدت مسایل خیلی زیادی را از ایشان فرا گرفتم، و این گواهی را با نیت خالصانه، به درگاه الله متعال و برای حمایت و پشتیبانی از مؤمنان اهل قرآن، دانشمندان و دانشجویان علم تقدیم میدارم.
در خاتمه: لازم به ذکر میدانم که وظیفهی علمای امت، محققین، شخصيتهای اکادمیک، فرزندان و دانشجویانشان، اینست که با عدالت و مساوات، سخن حق، گمان نیک داشتن آراسته بوده و الله متعال را همیشه ناظر و مراقب بر اعمال و کردار، قضاوتها، اقوالشان دانسته و اين را بدانند كه همگی در مقابل الله متعال مسؤل و پاسخگو بوده و « همهیشان در روز قیامت تنها و بدون مال و مدد نزد او تعالی حاضر میشوند».
به تحقیق که الله متعال همهی مانرا به عدالت، نیکوکاری، اخلاص در گفتار و کردار و نصیحت کردن با لطف، مهربانی و صبورى دستور میدهد. بدونشک که علم مفید، یک نوع بخشش بزرگ الهی است.
چنانچه او تعالی میفرماید: ﴿قالوا سُبحانَكَ لا عِلمَ لَنا إِلّا ما عَلَّمتَنا إِنَّكَ أَنتَ العَليمُ الحَكيمُ﴾ [البقرة: ٣٢]
ترجمه:[فرشتگان] گفتند: «منزّهی تو! ما چیزی جز آنچه [خود] به ما آموختهای نمیدانیم. تو دانای حکیمی».
الهى:آنچه را که از آن غافل بودهایم به ما بیاموز و آنچه را فراموش کرده ایم به ما یادآوری کن و برکات آسمان و زمین برایمان نازل بفرما!
ما را مورد بخشش و رحمت خویش قرار ده و به ما رحم کن که تو شنوای و دانایی.
و تمام حمد و ستايش از آن پروردگار جهانیان است!